Thursday, March 27, 2008

تا بهاری شدن راهی نیست



دست‌های غم شمار تقویم من
به دلهره‌ ای سبز آبستن است
به نوید حریر تن پوش بهار

ای کاش می‌دانستی
چندین پاییز در این دست‌ها خشکیده شد
و چندین زمستان در این دست‌ها بلرزید
جوانه‌های شکفته در من امٌا ،
هنوز بوی سبزینه امید تو می‌دهد

حاشا که از خارهای هرز و شوره زار بی علف نمی‌ترسم
خروارها خاکستر ققنوس بی صدا در این دست‌ها حک شده
دست‌هایم را یک‌دست می‌کنم
و بهار را بلند آواز می‌کنم

تا دستان اشتیاق بهار در دست تمنای من است ،
سرشار هسنم و پر امید
تا بهاری شدن راهی نیست

ح مقدم ( بادبان
)

No comments:

 
Copyright 2009 ادبیات