Tuesday, October 23, 2007

امشب شاعرم





امشب شاعرم
شاعری بی شعر
مثل گیتار پسرم که ساکت کنار کتابهای درسی اش افتاده است
مثل ترجمه هایم از شعرهای لورکاکه به غارت رفته اند
امشب شاعرم
مثل این ضبط صوتی که دربرابر کامپیوترم درغبارها فراموش شده است
امشب شاعرم
وتنها شعر ی که میدانم
سکوت است

و عشق - دکترزری اصفهانی

برخیز و دستانت را به من بده

گرمای جهان زنجیره عشقهای ماست

و نبض زندگی

تلاطم طپش سرانگشتان ما

ارتعاش خون موج زنان میگذرد

با حس زندگی

ازآوندهای نرم اطلسی

تا نفس های نقره ماه

شب مواج و آرام است

وستارگان خاموش

وعشق درسرانگشتان من آواز میخواند

برخیز و دستانت را به من بده

عطرآگین و رها

 
Copyright 2009 ادبیات