Tuesday, September 16, 2008

چند سروده ی کوتاه -م.ساقی




چند سروده ی کوتاه

م.ساقی


شب است
ماه بر قامت آسمان بیدار است
،بادها و رودها
چون کولیان دوره گرد
دشتها را می گذرند
"و "زمین
همچنان در اسارت خویش
.شب است

ماه

به آسمان بنگر

به قامت صبور و آرام اش

،نه نیرنگی

.و نه برق شمشیری



رهایم کنید

رهایم کنید
رها
رهاتر از آسمان درشت تابستان
و آواز بی نیرنگ مرغان دریایی
رهاتر از آزادی
.و بازیگوشی شاد کودکان


باور کنید


باور کنید آقایان
باور کنید
من انسانی بیش نیستم
انسانی که دیگران را می گرید
انسانی که دیگران را می خندد
انسانی که دیگران را زندگی می کند

،انسانی که پایانش
"ویرانی "پنجره
و قتل عام "باغچه" خواهد بود
باور کنید آقایان
.باور کنید


14.09.2008

1 comment:

Anonymous said...

very nice! hahahahaha

 
Copyright 2009 ادبیات