دجله چشمی است و فرات چشمی دیگر
اسماعیل وفا
دجله چشمی است و فرات چشمی دیگر
گریان در دو سوی ششصد هزار جمجمه
که تا ماه فرا رفته است
و خورشید را تاریک کرده ست
و فراتر می رود.و فراتر می رود
دجله فریادی است
و فرات فریادی دیگر
که نه تیمور چنین برجی برافراشت
و نه هلاکو چنین مناره ای
تا بر فراز آن فقیهان طلوع تاریکی را نوید دهند
و جهانداران زیبائی دموکراسی را
از مجموعه منتشر نشده آتشکده
ابیست و یک اوت دو هزار و هفت
اسماعیل وفا
دجله چشمی است و فرات چشمی دیگر
گریان در دو سوی ششصد هزار جمجمه
که تا ماه فرا رفته است
و خورشید را تاریک کرده ست
و فراتر می رود.و فراتر می رود
دجله فریادی است
و فرات فریادی دیگر
که نه تیمور چنین برجی برافراشت
و نه هلاکو چنین مناره ای
تا بر فراز آن فقیهان طلوع تاریکی را نوید دهند
و جهانداران زیبائی دموکراسی را
از مجموعه منتشر نشده آتشکده
ابیست و یک اوت دو هزار و هفت
No comments:
Post a Comment