من سبزم ...
امیراز تهران
برای انديشمندان مبارز و پرتلاش ميهنم در آن سوی آب ها
*********
من وفا را در تو يافته ام
بی آن که کلامی از آن را
چون دانه های تسبيح به نخ کشی.
تو آينه دار نياز منی در آن سوی جهان
آن سوی جهان روشن
آنسوی جهان آزاد
وعشق بی نهايتت به اين خاک
در کلمات رج نشده ی احساست
خورشيد خانه ی تاريک من است
خانه ی ويران من
خانه ی ساکت و غم فزای من.
به راستی دوستی مخلوق زيبايی است
در اين جهان معتاد آلوده به صد نيرنگ
دوستی چيز کمی نيست.
من کلام تورا تلاوت می کنم
کلامی برای آزادی
تلاشی پرتنش
تکاپويی مضاعف
تا ما بمانيم؛ استوار و بی عقده ؛
بمانيم آن چنان که رسم ميدان رزم است
بمانيم چنانکه تو آرزومندی :
همچو آزادگان سرفراز همه ی جنگل ها
بر ستيغ بلند همه ی کوه ها
غوطه ور بر سطح مواج تمام درياها ؛
((تابلوی رنگين سرسرای آزادگان جهان ))
که تو پرنده ای هستی ؛
با پروازی به وسعت نياز ما ؛
از بند جهالت رسته ؛
ورشک را به قافله ی دشمن بسته ؛
تا سبزم کنی؛ هرچند نه دشتی وسيع؛
که گلخانه ای کوچک؛
واين کار کمی نيست.
جا به جای خاکمان سبز است؛
و کوی به کوی فرياد روشن و زاينده ی اين خاک خاکستری؛
که صبح را نويد می دهد ؛
وتو قافله سالار اين فريادی؛
زنگ صدای تو؛
آهنگ پر طنين گام آزادی ست.
عمرت پر بها و کوه وجودت اخگر فشان باد .
تهران- امير بيدار. ۹/۲/۱۳۸۴
امیراز تهران
برای انديشمندان مبارز و پرتلاش ميهنم در آن سوی آب ها
*********
من وفا را در تو يافته ام
بی آن که کلامی از آن را
چون دانه های تسبيح به نخ کشی.
تو آينه دار نياز منی در آن سوی جهان
آن سوی جهان روشن
آنسوی جهان آزاد
وعشق بی نهايتت به اين خاک
در کلمات رج نشده ی احساست
خورشيد خانه ی تاريک من است
خانه ی ويران من
خانه ی ساکت و غم فزای من.
به راستی دوستی مخلوق زيبايی است
در اين جهان معتاد آلوده به صد نيرنگ
دوستی چيز کمی نيست.
من کلام تورا تلاوت می کنم
کلامی برای آزادی
تلاشی پرتنش
تکاپويی مضاعف
تا ما بمانيم؛ استوار و بی عقده ؛
بمانيم آن چنان که رسم ميدان رزم است
بمانيم چنانکه تو آرزومندی :
همچو آزادگان سرفراز همه ی جنگل ها
بر ستيغ بلند همه ی کوه ها
غوطه ور بر سطح مواج تمام درياها ؛
((تابلوی رنگين سرسرای آزادگان جهان ))
که تو پرنده ای هستی ؛
با پروازی به وسعت نياز ما ؛
از بند جهالت رسته ؛
ورشک را به قافله ی دشمن بسته ؛
تا سبزم کنی؛ هرچند نه دشتی وسيع؛
که گلخانه ای کوچک؛
واين کار کمی نيست.
جا به جای خاکمان سبز است؛
و کوی به کوی فرياد روشن و زاينده ی اين خاک خاکستری؛
که صبح را نويد می دهد ؛
وتو قافله سالار اين فريادی؛
زنگ صدای تو؛
آهنگ پر طنين گام آزادی ست.
عمرت پر بها و کوه وجودت اخگر فشان باد .
تهران- امير بيدار. ۹/۲/۱۳۸۴
1 comment:
salam khanome esfehani
dar shomareye badie cafedastan (www.cafedastan.com ) paravandeyi baraye albert camus tahiye dideyim ke dastane mehmane albert camus ba tarjomeye shoma mitavanad in parvande ra bish az pish porbartar konad. agar ba in amr moafeghid ba cafedastan (cafedastan@gmail.com ) tamas begirid.
ba tashakor
nashrieye cafedastan
Post a Comment