Tuesday, November 04, 2008

م.ساقی - کشتند


م.ساقی

...کشتند

کشتند
کشتند دستان آفتابی و دیدگان مهتابی اش را
و جویدند حنجره ی فریاد و آرزوهای جوانش را
و ندانستند
ندانستند
که جنگل زانو نمی زند
و "دریا" همیشه دریاست
ندانستند
ندانستند
.و کشتند

No comments:

 
Copyright 2009 ادبیات