Friday, October 17, 2008

چند شعر - م - ساقی





م.ساقی

در بهاری دیگر

او با هزاران لبخند در چشم
و صدها ماه در گریبان
در امتداد پرواز پرندگان
رقص سپیدار و جاری جویبار را
در پهنه ی دشت و آغوش باغ زیست

او لبالب از آینده و عشق
از خیابانهای نمور و خواب آلود بی نسیم و نیلوفر عبور کرد
و عطر یاسها و اقاقیهای ازیاد رفته را
در لبخند روزانه ی خویش سرود

او با تبسم تابستانی خویش
در یادها گرم ایستاده است
و در بهاری دیگر
،در خاطره ای نزدیک
.طلوع خواهد کرد




...افسوس



واژه ها سوگوارترین اند

،نه کوچه را رهگذری
و نه سکوت را فریادی
پرنده ای حتی "پنجره" را نمی آوازد
!افسوس

9.10.2008


نماز جمعه

اینجا پروازی در نمی گیرد
،نه سپیدار دست می افشاند
و نه خورشید پای می کوبد

سالوس در سیاهی

!خدا را به جستجوست

No comments:

 
Copyright 2009 ادبیات